لوءلوءچشم تو خورشید شبستان من است
یاسمن خار و خجل از گل بستان من است
لحن گلبار تو بس فخر فروشد به هزار
این تفاخر همه در مسلک وایمان من است
حاجتی نیست مرا در گه علت به طبیب
از تو می گویم واین مرهم و درمان من است
جام می کی کند اینسان که منم سرخوش و مست
می من مستی من لیلی دستان من است
حاصل عشق من این دخت پریزاده عشق
می خرامد که چنان سرو خرامان من است
دارم این گنج و غنی از همه دارائی دهر
یاد روی مه گلسار تو سامان من است
Sunday, February 7, 2010
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment