Tuesday, December 22, 2009

شرح دل

هستی و تو را کنار خود می بویم
با روی تو شرح زار دل می گویم
این لحظه که در کنار و نزدیک توام
در خواب و خیال و وهم خود می جویم
نشکن دل من که راه پر زحمت عمر
راهی است که در سراغ تو می پویم
یک خنده تو چنان بسازد که دگر
دست از دل و دین و زندگی می شویم
هر بار که این بهار با من بنشست
چون گل به طبیعت جهان می رویم

1 comment: