Wednesday, November 18, 2009

راه بی پایان عشق

چیست از دل کندن از رخسار او دشوارتر
بی حضورش کیست بر آلام من غمخوار تر

یارب این چون است که اندر راه بی پایان عشق
هر که پایش لنگ تر این راه نا هموارتر

آنکه ارزانی کند سر را به روی دار عشق
در نگاه خیل دلداران بود سردار تر

دیگران رفتند و واماندم در این میدان عجب
من که بودم از حریفان دگر رهوار تر

من که یاران را به گاه درد مرهم بوده ام
چون شد اینک کز همه اهل جهان بییارتر

ساقی میخانه ام خواند به نسیان شراب
هرچه می نوشم ولی بر درد خود هشیارتر

خامه ام وا مانده از تشریح احساس درون
چاره فریاد است بر این قلب ازمن زارتر


بهادر
خرداد ماه هشتاد و هشت

No comments:

Post a Comment